•چه کسانی پیرامونتان زندگی می کنند که دوست دارید تغییر کنند؟
•چه رفتارها و منشی را دوست دارید در این افراد تغییر دهید؟
•تاکنون چه تلاش هایی برای تغییر آن ها انجام داده اید؟
•چقدر این تلاش ها مؤثر بوده است؟
•تلاش برای تغییر دیگران دست انداز بسیار شایعی است که سر راه همه ما قرار می گیرد •مخصوصاً تلاش برای تغییر کسانی که عزیز ما هستند، دوستشان داریم، در ارتباط نزدیکی با آن ها هستیم و برایمان مهم اند
•تغییر به معنی آنچه که من می خواهم باشد
تلاش برای تغییر دیگران به چند دلیل دست انداز می شود:
۱- ما هیچ کنترلی بر رفتار دیگران نداریم. رفتار دیگران در اختیار ما نیست و ما قادر به این تغییر نیستیم. در واقع حد ما تغییر رفتار دیگران نیست. اگر ما بر رفتار خودمان می توانیم صد در صد کنترل داشته باشیم این درصد در مورد دیگران تقریباً صفر است
۲- ما نیاز و ضرورت این تغییر را در دیگران احساس می کنیم، خود آن ها شاید این نیاز را اصلاً احساس نکرده و دلیلی برای تغییر رفتار خود نمی بینند
۳- تغییر رفتار دیگران انرژی، زمان و تلاش زیادی از ما می گیرد و وقتی که می توانیم صرف خودمان و تغییر و اصلاح رفتار خودمان کنیم را صرف دیگران کرده و نتیجه ای هم نمی گیریم
۴- رفتارهایی که از دیگران سر می زند و به نظر ما باید تغییر کند، یکی و دوتا نیست. ما افراد زیادی را پیرامون خود داریم و هر کدام از آن ها نیز رفتارهای زیادی دارند که به نظر ما باید تغییر کند، اگر دستمان را بند تغییر رفتار دیگران کنیم، از خودمان و زندگی مان می مانیم
۵- رفتارهایی که در دیگران هست و به نظر ما باید تغییر کند، اگر نگاه ذهن مبتدی دیده شود و نه از نگاه ذهن ما شاید دلیلی برای تغییر نداشته باشد
۶- اگر بپذیریم که باید دیگران را تغییر دهیم، پس باید بپذیریم که دیگران نیز حق دارند ما را تغییر دهند
ناامیدی خلاقانه
•شاید بهتر باشد از تغییر دیگران ناامید شویم •ناامیدی در برخی جاها بسیار سازنده است، از جمله اینجا. •چون ناامیدی باعث می شود دست از تلاش بیهوده برداریم و انرژی و وقت خود را صرف تغییر دیگران نکنیم
تغییر یا تأثیر
•ما در تغییر دیگران ناتوانیم •تغییر دیگران، یعنی بخواهیم رفتاری در طرف مقابل همین الان تغییر کند •شاید یکی از دلایل مهم نصیحت کردن همین است. ما با نصیحت می خواهیم دیگران را تغییر دهیم •وقتی می خواهیم دیگران را تغییر دهیم، وقت و انرژی مان را صرف دیگران می کنیم ولی زمانی که می خواهیم بر دیگران تأثیر بگذاریم، روی آن ها متمرکز نیستیم •به این می اندیشیم که اگر رفتارهایی را در خودم تغییر دهم باعث تأثیر بر آن فرد می شوم •مثلا رفتار دروغ گفتن همسر را به سختی می توان تغییرداد اما اگر از خودمان بپرسیم که من در رفتارم چه تغییری می توانم ایجاد کنم تا رفتار دروغ گفتن او تغییر کند ممکن است به این نتیجه برسیم که دروغ ناشی از عدم امنیت است. •چگونه می توانم با تغییر رفتار خودم در همسرم امنیت ایجاد کنم؟ و این احساس امنیت بر رفتار دروغ گفتن او تأثیر خواهد گذاشت
از تغییر به تأثیر
•ما می توانیم رفتار خودمان را تغییر دهیم و با تغییر رفتار خودمان بر رفتارهای دیگران تأثیر بگذاریم •مهمترین تفاوت «تغییر» و «تأثیر» این است که «تغییر» فوری و مستقیم است و «تأثیر» در بستر زمان است و غیرمستقیم. •دیگران را نمی توان مستقیم تغییر داد اما می شود روی دیگران تأثیر مستقیم داشت •فرق تغییر و تأثیر این است که در تغییر کاری را می خواهیم انجام دهیم که در اختیار و توان ما نیست. اما در تأثیر همه چیز در اختیار ماست •طرف مقابل اختیار دارد که با تأثیر ما تغییر کند •ما قدرت تأثیر بر دیگران را داریم اما قدرت تغییر دیگران را اصلاً نداریم •تأثیر بر دیگران فقط با تغییر رفتار خودمان امکان پذیر است