•خود حقیقی ما(آسمان وجود) و شخصیت ما یک چیز نیستند •کیفیت حضور تعادل مناسب مابین آنها را برقرار می سازد
•شخصیت به شدت اتوماتیک است و تمایل دارد که مشکلات مشابهی را به صورت مکرر برای ما خلق کند و انرژی زیادی از ما می گیرد
•شخصیت فقط موقعی اتوماتیک است که ما از آن آگاه نباشیم
•یادگیری رها کردن، حضور داشتن، بیدار بودن، انرژی عظیمی را در ما آزاد می کند
•حضور نمی تواند به صورت عادت اتفاق بیفتد
•ما ساختار شخصیت خود را از چشم انداز بزرگتری تجربه می کنیم و عادتهای کهنه ی ما شروع به شل شدن و کنار رفتن می کنند
•رها کردن شخصیت اتوماتیک و مصنوعی خودمان و وصل شدن به خود حقیقی مان
•معنویت یعنی واقعی شدن
•«واقعاً واقعی» همان ملکوت است
•برای وصل شدن به خود واقعی باید جنبه های محدود کننده و مخرب شخصیت مان را بشناسیم و هویت یابی خود را با آنها متوقف کنیم(جدا شدن از خود مفهوم سازی شده)