•رسالت ما در زندگی چیست؟ •هدف از خلقت ما چه بوده است؟ •ما به عنوان انسان چه رسالتی در زندگی داریم؟ •از زمان تولد تا مرگ در زندگی مان چه کارهایی می خواهیم انجام دهیم؟ •چه چیزی از خودمان برای دیگران به جا می گذاریم؟ •برای چه کسانی؟ •به کجا می رویم؟ •با چه توشه ای؟

پوچی و بی معنایی

•وقتی دچار پوچی می شویم که جواب سوالات بالا را نمی دانیم و یا به آن ها فکر نکرده ایم •بلاتکلیفیم نمی دانیم در زندگی به دنبال چه چیزی هستیم •نمی دانیم باید در چه مسیری گام برداریم •اعمال و اقداماتمان برایمان بی معنا می شوند

رسالت شخصی

•در واقع رسالت شخصی آن چیزی است که برای رسیدن به آن اشتیاق داشته باشیم و در انجام دادن آن کار، خستگی برایمان بی معنا باشد. •کارهایی است که در آن ها استعداد داریم و فکر می کنیم که به خاطر آن به دنیا آمده ایم، باید فکر کنیم و ببینیم که چه چیزی در زندگی مان وجود دارد و چه کارهایی با توجه به ویژگی های بالا وجود دارد و آن ها را شناسایی کرده و فقط در راستای آن حرکت کنیم. •در واقع رسالت ما در زندگی همان هدف نهایی و غایی ما در زندگی است •قرار داشتن در مسیر درست زندگی را از اتفاقاتی که برایمان می افتد و نتایجی که می گیریم و حس درونی مان متوجه می شویم •وقتی در مسیر درست باشیم حس معناداری داریم، از درون احساس خوبی داریم •رنج داریم اما رنجمان ما را به سمت تعالی سوق می دهد •وقتی رسالتمان را می شناسیم، رنج را پلکانی برای پیشرفت تبدیل کرده ایم، از پلکان بالا می رویم و رنج را به گنجی معنوی تبدیل می کنیم

•شاید مهم ترین رسالت شخصی ما انسان ها این است که بدانیم رسالت مان چیست؟ •بدانیم و آگاه باشیم که از کجا آمده ایم •بدانیم و آگاه باشیم که در کجا قرار داریم •بدانیم و آگاه باشیم که به کجا رهسپار خواهیم شد •بدانیم و آگاه باشیم که هدف از خلقت چیست •و خیلی از این بدانیم و آگاه باشیم های دیگر

تعیین رسالت شخصی

•رسالت شخصی یعنی دنبال کردن علاقه، کار کردن در حیطه مورد علاقه، یعنی گام برداشتن به سمت چیزی که وقتی به آن فکر می کنیم احساس سرزندگی داریم •وقتی به آن فکر می کنیم در پوست خود نمی گنجیم •اغلب وقتی می خواهیم به سمت رسالت شخصی حرکت کنیم به محدودیت های خودمان نگاه کرده و ناامید می شویم •باید محدودیت های خود را بپذیریم و رسالت خود را تعیین کرده و برای رسیدن به آن هدف گذاری کنیم •در این صورت حتی اگر به آن نرسدیم باز هم ارزشمند است

نوشتن رسالت شخصی

.۱خلاصه باشد .۲واژه ها مثبت با بار احساسی نیرومند در آن به کار رفته باشد .۳گویای این باشد که چه کار می خواهیم بکنیم و چگونه شخصی دوست داریم باشیم .۴ارتباطمان با دیگران را تعیین می کند .۵رفتارمان را در هر روز، هر دقیقه و هر لحظه توجیه کند

فرق رسالت با ارزش و هدف

•نباید رسالت را با ارزش و هدف اشتباه بگیریم •هدف آغاز و پایانی دارد ولی رسالت فرایند مستمری است که معرف هر لحظه از زندگی ماست •و رسالت می تواند تصریح ارزش ها را راحت تر کند •به عنوان مثال اگر رسالت فردی چنین باشد: •با عشق و علاقه از طریق طبابت، به انسان ها سلامتی را هدیه بدهد •ارزش هایش می تواند مسولیت پذیری، سعی و تلاش، مهربانی، مراقبت، شجاعت و… باشد •اهدافش می تواند، گرفتن مدرک تخصص، فوق تخصص یا کار در بیمارستانی خاص با تأسیس مرکز درمانی باشد

کشف رسالت شخصی

•کشف رسالت شخصی بخشی از فرایند خودشناسی ماست و با عمیق تر شدن شناخت ما از خودمان، عمیق تر و کامل تر خواهد شد •با کشف رسالت شخصی، کار عاشقانه ما در راستای ارزش ها و معنای حقیقی زندگی مان همسو می شوند •رسالت شخصی مانند قطب نمایی، مسیر هر لحظه زندگی ما را برای انجام کار عاشقانه ما نشان می دهد •کار عاشقانه در واقع ابزار و نیروی به انجام رساندن رسالت شخصی ماست •باید از خود بپرسیم که قرار بودن با این استعداد ویژه که آمیخته به عشق و اشتیاق است چه غایت و مقصودی را دنبال کنیم. •ما در مسیر حرکت در راستای رسالت شخصی مان، لذت، اشتیاق، معناداری و سرزندگی فراوانی را تجربه می کنیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *